جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۶
 اعتقاد به رجعت در مسیحیت چگونه است؟

حوزه/ رجعت مسیحی را می توان به عقیده به «ظهور منجی» در اسلام شبیه دانست که تقریباً همه ی مسلمانان به آن عقیده دارند و انتظار آن را می کشند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب مسیحیت به قلم سید محمد ادیب آل علی با هدف آشنایی علاقمندان با تاریخ و کلام مسیحیت در قالب پرسش و پاسخ به رشته تحریر درآمده است که حوزه نیوز این کتاب را در شماره های گوناگون منتشر خواهد کرد.

* آخرت شناسی

بررسی اندیشه ی رجعت

پرسش: اعتقاد به رجعت در مسیحیت چگونه است، چه تفاوت ها و شباهت هایی میان رجعت در اسلام و رجعت در مسیحیت وجود دارد؟

پاسخ:

رجعت در مسیحیت، از موضوعات کلیدی و جزء مهم ترین تعالیم کتاب مقدس است، ولی در میان مسلمانان رواج ندارد. البته رجعت مسیحی را می توان به عقیده به «ظهور منجی» در اسلام شبیه دانست که تقریباً همه ی مسلمانان به آن عقیده دارند و انتظار آن را می کشند.

در پاسخ به پرسش فوق ابتدا عقیده ی مسیحیان و سپس مسلمانان را درباره ی رجعت مطرح کرده، به مقایسه ی آن دو می پردازیم:

۱. عقیده به رجعت در مسیحیت

کلیسای اولیه به تعلیم در مورد رجعت مسیح علاقه ی فراوانی داشت. رسولان منتظر بودند که مسیح در عصر آنها رجعت فرماید و نسل بعدی هم همین امید پرجلال را حفظ کرد. این انتظار تا قرن سوم هم ادامه داشت، ولی از زمان کنستانتین به بعد در مورد آن غفلت شد، تا این که آن را تقریباً کنار گذاشتند. در قرن اخیر این حقیقت مسیحی، در کلیساها دوباره مورد تأکید قرار گرفته است.[۴۷]

اهمیت رجعت مسیح

رجعت مسیح در کتاب مقدس بیش از سیصد بار ذکر شده است و چندین باب کامل به این موضوع اختصاص دارد؛[۴۸] حتی بعضی از رساله های عهد جدید مربوط به رجعت مسیح است.[۴۹]

درک صحیح رجعت مسیح کلید کتاب مقدس است. بدون درک صحیح رجعت مسیح نخواهیم توانست بسیاری از تعالیم و آیین های مقدس و وعده های کتاب مقدس را درک کنیم... تا به رجعت مسیح معتقد نباشم، آینده ی نجات برای ما روشن نخواهد بود... در آیات زیادی مسیحیان تشویق شده اند که برای بازگشت مسیح آماده باشند و از این حقیقت تسلّی پیدا کنند، ضعیفان را با این حقیقت تقویت نمایند و سختی ها را تحمل کنند و اعتماد خود را حفظ نمایند؛ زیرا خداوند به زودی مراجعت خواهد کرد و برای منتظران خود برکت و اجر و پاداش خواهد آورد.[۵۰]

ماهیت رجعت مسیح

در مورد ماهیت رجعت مسیح بین مسیحیان اختلاف نظر وجود دارد. یک نویسنده ی پروتستان مذهب می نویسد:

در کتاب مقدس اشارات زیادی به بازگشت مسیح وجود دارد. عیسی اعلام فرمود که خودش شخصاً می آید (یوحنا، ۱۴: ۳ و ۲۱: ۲۲ و ۲۳)؛ بدون انتظار و ناگهانی (متی، ۲۴: ۲۶ ـ ۲۸)؛ در جلال پدر همراه فرشتگان خود (متی، ۱۶: ۲۷ و ۱۹: ۲۸) و با پیروزی خواهد آمد (لوقا ۱۹: ۱۱).[۵۱]

این نویسنده به تعابیر دیگری که در مورد رجعت مسیح ارائه شده، هم چون آمدن روح القدس، ایمان آوردن انسان، انهدام اورشلیم، زمان مرگ و ایمان آوردن جهان، اشاره می کند و آنها را غلط می شمارد.[۵۲]

مراحل رجعت مسیح

الف) رجعت اولیه ی مسیح یا آمدن مسیح در هوا

مرحله ی اول بازگشت مسیح، شامل ربوده شدن کلیسا (مؤمنان) است. در یک چشم بر هم زدن، ناگهان و بدون خبر، عیسی(علیه السلام) آنانی را که آماده ی بازگشت به سوی او هستند می رباید. او در این بازگشت به زمین نزول نمی کند، بلکه مقدّسان او را در هوا ملاقات می کنند.[۵۳]

با این رجعت مردگان در مسیح برخواهند خاست و زنده خواهند شد و زندگان دارای زندگی باقی خواهند گردید.[۵۴]

هدف از این ملاقات در آسمان، دادرسی ایمان داران و دادن پاداش به مؤمنان و حساب پس دادن در استفاده از استعدادها و اموال و فرصت هایی است که به آنها داده شده بود،[۵۵] و آماده کردن اوضاع و از بین بردن موانع ظهور است.[۵۶]

ب) دوران مصیبت عظیم

مرحله ی اول و دوم ظهور مسیح، دوره ی مصیبت عظیم واقع شده است. این دوره که طبق برخی اشارات، ۷ سال طول خواهد کشید،[۵۷] «چنان زمان تنگی خواهد شد که از زمانی که امتی به وجود آمده تا امروز نبوده است».[۵۸]

وقتی کلیسا ربوده شود، دیگر نمک و نور در جهان نخواهد بود. مدت کوتاهی بعد از ربوده شدن کلیسا تا زمانی که مردم به سوی خداوند بازگشت نکرده اند، بر روی زمین هیچ شخص نجات یافته ای وجود نخواهد داشت. روح القدس خدمت بازدارنده ی خود را از جهان برخواهد داشت. در آن موقع فساد و ظلمت به سرعت زیاد خواهد شد و گناه همه جا را فرا خواهد گرفت، و مرد بی دین ظهور خواهد کرد.[۵۹]

ج) سلطنت هزار ساله بر زمین و رجعت دوم

وقتی سال های مصیبت بی سابقه به پایان خود نزدیک شوند، روح هایی از دهان اژدها، وحش و نبی کاذب خارج می شوند و پادشاهان جهان را برای جنگ دور یکدیگر جمع می کنند.[۶۰] آنان با هم جمع می شوند تا اورشلیم را تصرف نمایند و یهودیان فلسطین را به اسارت در آورند.[۶۱] ولی در آن موقعی که به پیروزی نزدیک شدند، مسیح با لشکریان خود از آسمان نزول خواهد فرمود[۶۲] و در جنگ نهایی پس از غلبه بر آنان، پیشوایانشان گرفتار و به دریاچه ی آتش افکنده خواهند شد.[۶۳] سپاهیان آنان با شمشیری که از دهان مسیح خارج می شود کشته خواهند شد[۶۴] و راه برای استقرار حکومت مسیح هموار خواهد گردید.

این دوره هزار سال به طول می انجامد. مسیح به عنوان فرمانروای جهانی پرستیده شده، عدل و انصاف کامل برقرار خواهد گشت،[۶۵] کلیسا با مسیح حکم رانی خواهد کرد و[۶۶] شیطان و روح های شریر بسته شده و مدت هزار سال در هاویه افکنده خواهند شد،[۶۷] وضعیت طبیعت نیز عوض شده، بارش باران فراوان، و زمین بسیار حاصل خیز و محصول زیاد و عمرها طولانی خواهد شد،[۶۸] شادی و سعادت و شفای بدنی و رفاه و امنیت و روابط دوستانه بین مردم برقرار و انسان «اشرف مخلوقات» بودن خود را که در موقع سقوط در گناه از دست داده بود، به دست خواهد آورد.[۶۹]

د) داوری

در ابتدای سلطنت هزار ساله، داوری توسط مسیح انجام خواهد شد. برای این داوری تمام امت ها جمع خواهند شد و برای صالحان، حیات ابدی و برای طالحان، مجازات و آتش ابدی در نظر گرفته خواهد شد.[۷۰]

پروتستان ها معتقد به رجعت مسیح در آخر الزمان و در همین دنیا هستند، اما عقیده به اخروی بودن بازگشت مسیح، در سده های اخیر طرف داران بیشتری در میان مسیحیان دارد.[۷۱]

کلیسای شرق، هم زمان با رجعت مسیح بر پایی قیامت را خبر می دهد:

اما حوادثی که هم زمان با آمدن دوباره ی مسیح رخ خواهد داد عبارت اند از:

۱. قیامت؛ ۲. داوری نهایی؛ ۳. پایان جهان؛ ۴. ظهور حکومت مسیح به طور کامل، یعنی داخل شدن کلیسا در عظمت آسمانی خود.[۷۲]

کلیسای کاتولیک نیز در اعتقادنامه ی رسمی خود، اخروی بودن بازگشت مسیح را تأیید می کند:

قبل از داوری نهایی همه ی مردگان برخواهند خاست، و این زمانی است که همه ی اهل قبور صدای پسر انسان را می شنوند و از قبور خارج می شوند.[۷۳]

از عبارت فوق استفاده می شود که صدای پسر انسان (مسیح) کار صور اسرافیل و آغاز قیامت را اعلام می کند، و برگشت مسیح هم زمان با برپایی رستاخیز و قیامت است. بر اساس نظریه ی فوق، دوره ی هزار ساله ی آرمانی کلیسای مسیحیت، قبل از رجعت مسیح خواهد بود.[۷۴]

۲. رجعت در اسلام

عقیده به «رجعت» در اسلام یک عقیده ی همگانی نیست، بلکه به «شیعه» یعنی مکتب پیروان اهل بیت(علیهم السلام) اختصاص دارد[۷۵] و به این معناست که خداوند متعال، پس از ظهور منجی آخرالزمان، حضرت مهدی(علیه السلام)، گروهی از شیعیان را که از دنیا رفته اند، به دنیا بازمی گرداند تا آنان به آرزویشان که یاوری و همراهی و درک وجود او و شوکت و عظمت اسلام است نائل شوند؛ نیز برخی از دشمنان اسلام و اهل بیت را زنده می کند و به دنیا بازمی گرداند تا آنان نیز پیروزی حق و نابودی باطل و شوکت اسلام و مؤمنان را بنگرند و از اعمال گذشته ی خود اندوهگین و متأسف گردند.

در این فرآیند، صحنه ی کوچک و نمونهواری از قیامت کبری قابل مشاهده است و عده ای پاداش عمل نیک خود و عده ای دیگر سزای اعمال پلید خود را خواهند دید.[۷۶]

ظهور منجی

عقیده ی دیگری در میان مسلمانان وجود دارد که مربوط به فرقه ی خاصی نیست و به نظر می رسد که شباهت بیشتری با رجعت در مسیحیت داشته باشد و آن ظهور منجی آخرالزمان است که قبل از برپایی قیامت ظاهر خواهد شد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد.[۷۷]

می توان گفت خصوصیاتی که مسیحیان برای دوره ی هزار ساله ی آرمانی بیان می کنند، مانند آبادانی شهرها و برکت و فراوانی ارزاق و امنیت و ایمان و دربند بودن شیطان و ظالمان، همگی همان خصوصیاتی است که در سنت اسلامی برای دوره ی ظهور منجی بیان شده است.[۷۸]

همان طور که در منابع مسیحی دورانی به نام «دوره ی مصیبت عظیم» پیش گویی شده، روایات زیادی از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و پیشوایان دینی در مورد اوضاع آخرالزمان و وجود فساد و ظلم و جور و گناهان بسیار، مطرح شده است، که علامات ظهور آن منجی به شمار می روند.[۷۹]

در سنت اسلامی، بازگشت حضرت عیسی مسیح(علیه السلام)، که قرآن به زنده بودن او تصریح کرده است[۸۰]، انتظار می رود، ولی طبق احادیث اسلامی، پس از ظهور شخصیت منجی آخرالزمان خواهد بود. این شخصیت مهدی نام دارد و از فرزندان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است و جهان را پس از آن که پر از ظلم و جور شده است مملوّ از عدل و داد خواهد کرد.[۸۱] در برخی از این احادیث آمده است که وقتی عیسی از آسمان فرود آید، تحت امارت مهدی خواهد بود و به امامت او نماز خواهد خواند.[۸۲]

بنابراین، طبق این روایات، رجعت مسیح در همین دنیا واقع خواهد شد.

------------

پاورقی:

[۴۷]. هنری تیسن، الهیات مسیحی، ص ۳۲۷

[۴۸]. انجیل متی، ۲۴ و ۲۵، انجیل مرقس، ۱۳، انجیل لوقا، ۲۱

[۴۹]. نامه ی اول و دوم تسالونیکیان، مکاشفه

[۵۰]. الهیات مسیحی، ص ۳۲۷

[۵۱]. همان، ص ۳۳۰

[۵۲]. همان، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۳

[۵۳]. اول تسالونیکیان، ۴: ۱۶، دوم تسالونیکیان، ۲: ۱

[۵۴]. اول تسالونیکیان، ۴: ۱۶، اول قرنتیان ۱۵: ۵۳

[۵۵]. انجیل متی، ۲۵: ۱۴ ـ ۳۰، انجیل لوقا، ۱۹: ۱۱ ـ ۲۷، انجیل متی، ۲۵: ۱ ـ ۱۶، دوم تسالونیکیان، ۲: ۶ ـ ۸. آن مانع کیست یا چیست؟ عده ای آن را نیروی بازدارنده ی نظم قانون می دانند، برخی نیز آن را دولت های بشری فاسد و گروهی آن را خود شیطان می دانند. از این مانع با عنوان «بی دین»، «مرد بی دین»، دجّال، «ضد مسیح» (Anti-Christ) و «قانون شکن» یاد شده است. ر.ک: هنری تیسن، الهیات مسیحی، ص ۳۳۸، و علی فاطمیان، نشانه های پایان، فصل ششم

[۵۶]. الهیات مسیحی، ص ۳۴۴

[۵۷]. ر.ک: دانیال، ۹: ۲۴ ـ ۲۷

[۵۸]. دانیال، ۱۲: ۱

[۵۹]. الهیات مسیحی، ص ۳۳۹

[۶۰]. مکاشفه، ۱۶: ۱۲

[۶۱]. زکریا، ۱۲: ۱، ۱۳: ۱ و ۱۴: ۲

[۶۲]. مکاشفه، ۹: ۱۱

[۶۳]. مزامیر، ۲: ۳، و مکاشفه، ۱۹: ۱۹ و ...

[۶۴]. دوم تسالونیکیان، ۱: ۷ ـ ۱۰، مکاشفه، ۱۹: ۲۱

[۶۵]. مزامیر، ۷۲: ۶ ـ ۱۱، زکریا، ۱۴: ۹

[۶۶]. انجیل لوقا، ۱۹: ۱۶ ـ ۱۹، اول قرنتیان، ۶: ۲، مکاشفه، ۲: ۲۷

[۶۷]. مکاشفه، ۲۰: ۱ ـ ۳

[۶۸]. الهیات مسیحی، ص ۳۸۰

[۶۹]. همان

[۷۰]. همان، ص ۳۶۷

[۷۱]. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۲۰۹

[۷۲]. جیمس انس الامیرکانی، نظام التعلیم فی علم اللاهوت القویم، ج ۲، ص ۵۰۵

[۷۳]. به نقل از: درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۲۰۷ CCC, P. ۳۲۰

[۷۴]. همان، ص ۲۰۸

[۷۵]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۳۸ و ۱۴۴، باب ۲۹

[۷۶]. همان، ص ۱۳۶. باب ۲۹

[۷۷]. اعتقاد به ظهور منجی در میان گروه های شیعه برجستگی خاصی دارد، با این حال احادیث بسیاری در این باره در منابع اهل تسنن وجود دارد. ر.ک: یوسف وابل، اشراط الساعة

[۷۸]. بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۷

[۷۹]. همان، ص ۱۸۱ ـ ۲۷۸

[۸۰]. ر.ک: سوره ی نساء: آیه ی ۱۵۶ ـ ۱۵۷

[۸۱]. بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۷

[۸۲]. همان، ص ۱۹۱، ۲۷۹ و ۳۴۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • علی FR ۱۳:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۵
    بزرگترین انحراف نظام اسلامی، مقید کردن یک دین به مکان جغرافیایی است. یعنی امری را که کاملا فرا مرزی و معنوی است را وقتی حکومتی کنی خودبخود مکانی می شود. زیرا حکومت در دنیای امروز مساله ای وابسته به مکان جغرافیایی است. تنها وجه مشترک افراد متولد شده در یک کشور، مکان تولد انهاست. چه بسا از نظر دینی و عقیدتی با هم کاملا دشمن باشند. لذا مخلوط کردن مفهوم امت و ملت معجون انحرافی و عجیبی است که خودشان هم در رابطه با آن همیشه در تضاد هستند. در دنیای امروز حکومت چون با مکان جغرافیایی تعریف می شود لذا مفهومی باطل و طاغوتی دارد حتی بهترین حکومت. فعالیت اجتماعی دین هرگز نباید وابسته به یک کشور باشد بلکه باید سازمانی جهانی باشد که اعضای آن از روی آگاهی و انتخاب عضو آن هستند. مثل مثلا حزب الله و ..‌.. اما حکومت اسلامی در ایران به فرض کافران را مومن نمایی می کند و لغت انحرافی و عجیب ایران اسلامی، نیز باید در مبانی تئوری دین و حوزه مورد نقد بگیرد. بحث من ماورای چیزی به نام سکولاریسم است چون آن هم مفهوم جدیدی است که باز در ارتباط با مخلوط کردن مکان جغرافیایی و دین است. دین بخصوص اسلام حق ندارد خود را به مکان نسبت دهد و افرادی را مسلمان بنامد که هیچ اگاهی نسبت به اسلام نداشته و انرا اگاهانه و داوطلبانه انتخاب نکردند. جامعه اسلامی، در اصل امت اسلامی است که در همه کشورها می توانند حضور داشته باشند و از هم کمک بگیرند. اما حکومتی کردن اسلام در اصل در تناقض با امت اسلامی و جهان شمول بودن آن است در دنیای امروز‌ . زیرا امروز، حکومت بر اساس فرهنگ غرب تعریف شده و ملاک آن مرز جغرافیایی است که برای اسلام صدق نمی کند. تمام تشنج ها در کشور، بین حکومت و کسانی که حکومت انها را معاند میخواند ناشی از اشتباه فاحش گروهی از تئوریسین هایحوزه و اسلام هستند که فرض کردند که میشود به مردم یک سرزمین لقب مومن و یا حتی مسلمان داد. مثلا حجاب در قران به زنان مومنه توصیه شده، و طبق همان قرآن، اکثریت انسانها کافرانند. و این برای هر مکان جغرافیایی صدق می کند، و لذا در مکان جغرافیایی ایران نیز اکثریت با کافران است. بعد قانون اقلیت مومنان که سفارشی هم هست، می خواهد بر کافران اجرا شود. مسلمه هدف اکثر حاکمینی که خود را دینی معرفی می کنند دین نیست و صرفا لذت و شهوت قدرت است. اما تئوریسین ها و ایت الله های مستقل باید در